مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
هر چند خداى تبارك و تعالى مىتواند خود مردم را به شهادت و گواهى عليه خودشان وادار سازد يا ملائكه و فرشتگان را امر به شهادت بر مردم كند كه فلان شخص در فلان روز چه كارى را مرتكب شد و چه عملى از او سر زد و كسى را هم حق بازجوئى از پروردگار نيست. او مالك مطلق تمام جهان و جهانيان است و هيچ كس توانائى منازعه در ملك او را ندارد. با اين حال خداوند يك نفر را كه معصوم است و هيچ دروغ و خلافى از او سرنزده است وادار مىكند كه به اعمال امتشهادت دهد. و از اين آيه نيز مشخص مىشود كه بايد هميشه در ميان مردم حجتى معصوم از سوى پروردگار وجود داشته باشد تا بر مردم عصر و زمان خود گواهى دهد و اين يكى از ادله اثبات ضرورت وجود امام زمان در هر عصرى است كه بايد هم معصوم باشد و هم ناظر بر اعمال امت. در روايتهاى مكرر مىخوانيم كه مثلا شب جمعه اعمال يك هفته امت در محضر امام وقت و ولى خدا قرار مىگيرد تا در جريان كار مردم باشد و روز قيامتبه اذن خدا بر آنان گواهى دهد. هؤلاء: در تفسير هؤلاء دو احتمال وارد شده; يكى اينكه مقصود از هؤلاء امتهاى گذشته باشد يعنى انبيا و اوصياى آنها باشند كه شهادت بر اعمال امتهاى خود مىدهند و پيامبر گواه و شاهد بر آنان است. و بدين ترتيب - چنانكه عرض شد - پيامبر هم گواه بر امتخودش است و هم گواه بر امتهاى گذشته. ديگر آنكه مقصود ازهؤلاء، شاهدان عملى باشد. شاهد عملى يعنى كسى كه خود ميزان حق و باطل است و خود الگوئى استبراى تشخيص خوب از بد و خير از شر كه اين شخص رسول خدا است و اوصياى او. امامان و پيشوايان دين قطعا نيز جزء شهيدان شاهد بر ملت مىباشند. در آيه آمده است: و يوم ندعو كل اناس بامامهم - و روزى كه دعوت مىكنيم هر امتى را با امامشان. و چون چنين كسى مىبايستبرنامه زندگى در اختيار افراد قرار دهد تا ديگر براى كسى حجت و بهانه اى نماند، لذا ملاحظه مىكنيم كه فورا خداوند از قرآن ياد مىكند و مىفرمايد كه ما قرآن را مبين همه احكام و مسائل قرار داديم و آن را براى هدايت و رحمت مردم فرستاديم و اصلا معناى حجتخدا همين است كه او كسى مىباشد كه خداوند به وجود او بر مردم احتجاج مىكند كه من امام و پيشوا را براى شما تعيين كردم، پس چرا از او تبعيت و پيروى نكرديد. تبيانا لكل شيء: تبيان از بيان گرفته شده استيعنى قرآن بيان كننده همه چيز است. شايد برخى تصور كنند كه از اين آيه چنين مفهوم مىشود كه در قرآن بيان تمام اشياء مادى و معنوى ذكر شده ولى اين سخن درستى نيست زيرا قرآن كتاب هدايت است نه كتاب شيمىو فيزيك يا دائرة المعارف تمام علوم، پس وقتى مىفرمايد بيان هرچيز در قرآن استيعنى تمام امورى كه براى رسيدن به هدايت لازم است در قرآن بيان شده است. البته ناگفته نماند كه قرآن پيوسته انسانها را دعوت به فراگيرى علوم و دانشهاى مختلف كرده است و اشاراتى به برخى از مسائل بلكه تمام مسائل مهم دارد ولى تمام آن اشارات در محدوده توحيد و خداشناسى و سرانجام براى ارشاد و راهنمائى مردم و سوق دادن آنها به سوى ايمان و عبادت مىباشد. نكته ديگرى كه لازم است اشاره شود اينكه ممكن است مسائل و علوم بسيار پيچيده و مهمى در قرآن باشد كه از محدوده علم و ادراك ما خارج است و شايد به مرور زمان و پيشرفتبشر در علوم مختلف به برخى از آن نكات دستيابد. امام صادق عليهالسلام در اين زمينه مىفرمايد: «ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل في كتاب الله عزوجل ولكن لا تبلغه عقول الرجال» تمام امورى كه حتى دو نفر در آن اختلاف مىورزند، اصل و اساسش در قرآن وارد شده ولى عقول و خردهاى مردم به آن نمىرسد. نفهميدن ما هرگز مانع از آن نمىشود كه در قرآن مسائل زيادى وجود داشته باشد بلكه امهات علوم و دانشها در آن باشد و ما به آنها پى نبريم. اين آيه چهار نكته را در باره قرآن، ذكر كرده است: 1- بيانگر همه چيز. 2- مايه هدايت مردم. 3- وسيله رحمت آنان. 4- بشارت براى مسلمانان. آرى ! همينطور است. پس از علم و درك به اشياء، انسان هدايت مىيابد و خدا شناس مىشود و پس از هدايتشدن، درهاى رحمت الهى بر رويش گشوده مىشود و آنجا است كه بشارتش مىدهند به روضه رضوان و بهشت جاويدان. نظرات شما عزیزان: |
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |